۱۳۸۸ اسفند ۲۵, سه‌شنبه

آتشا ای آتشا دستم به دامانت بيا كاری كنيم

چهارشنبه سوری

 

.
.
اين غزل، غزلی آتشانه و نه عاشقانه، را پيشكش می‌كنم به چهارشنبه سوری عزيز و همه‌ی هم‌ميهنان جان در چارديواری ايران:
.
.
.
آتشا ای آتشا دســــــــــــــــتم به دامانت بيا كاری كنيم
باغ بی‌برگ ستم را آبياری … نه … عطش‌ياری كنيم

خاك پاك ميهنم را عـــــــــــنتران زشـت‌رو دزديده‌اند
لوطــيان زنجير بر گردن به زندان‌ها، بيا زاری كنيم

مير نوروزی بهار ســـبز را در رهنوردی ديده است
راه را روشــن كن ای آتش بيا تا روز را جاری كنيم

دامن مام وطن گلگون شـده از خون سُــــهراب و ندا
زردی ما را بگير و سـُـرخ‌مان كن تا عزاداری كنيم


منتشرشده در:

۶ نظر:

رهگذر سبز گفت...

درود بر تو
لینکت را اصلاح میکنم. بگذار تا هرچقدر که دوست دارن وبلاگهایمان را ببندن. ما در همه جا سبز میشویم. تا زمانی که فکرهایمان سبز است دستهامان دست بردار نبوده و پایمان به راه است.
چهارشنبه سوری ات مبارک....

ناشناس گفت...

خوش اومدی
نگرانت شدم
لینکت اصلاح شد

ناشناس گفت...

با اجازه تون توی بالاترین لینکش کردم
http://balatarin.com/permlink/2010/3/15/1984183

...... گفت...

سلام دوست من
لینک شما را اصلاح کردم

ارشك گفت...

شعر بسيار زيبايي بود
خون بيگناهان هيچگاه پايمال نخواهد شد، و روزي دامن ستمگران و به قول خودشان "مفسدان في الارض" را خواهد گرفت
به اميد پيروزي . سال بعد سال استقامت و پايداريست
درضمن لينكت را اصلاح كردم (taarikh.blogfa.com بهتر نيست براي انتخاب هويت، محدوديت را برداري؟)
بدرود

Mehdi گفت...

به امید رهایی ایران و ایرانیان از چنگال سید علی دیکتاتور و مزدورانش vvvvvvvvvvvvvvvvvvvv